خلاصه داستان :
راهول (شاهرخ خان) به شهر کوچکی از ایالت تامیل نادو سفر میکند تا به وصیت پدربزرگش عمل کند و خاکسترهای او را به آب مقدس رامشوارام بریزد. او بهطور تصادفی در قطار چنای با دختری با نام میناما (دیپیکا پادوکن) اهل روستای کوچکی آشنا میشود و این آشنایی کمکم به علاقهای میان این دو تبدیل میشود و ماجراهایی رخ میدهد…
دیدگاه ها